×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

عاشقانه

کلبه دلتنگی

× بی تو با خاطراتت چه کنم جهت ارتباط با ما [email protected] 09141535054
×

آدرس وبلاگ من

akbarpakdel.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/akbar24

دوستت دارم

خدا ديشب خيلي دلم گرفته بود ، دوست داشتم با يه نفر حرف بزنم ولي مثل هميشه ،هيچکس نبود ،ديگه نمي تونستم بغض لعنتيو تحمل کنم ، ياد حرفاي تو افتادم که بهم گفته بودي هميشه يه نفر تو دلت هست که حرفاتو گوش بده اون از همه بهتره به حرفت گوش مي ده خيلي دوست داشتم تو تنهايي باهاش حرف بزنم باز هم مثل هميشه کوله پشتيمو گرفتم دستم و زدم به جاده هوا تاريک تاريک بود ...هيچکس نبود ...منم مثل ديوونه ها کوله پشتيمو رو زمين دنبال خودم مي کشيدم و پا برهنه راه مي رفتم هوا گرگ و ميش بود و مؤذن با صداي زيبايي داشت اذان و مي گفت ، يه حالت عجيبي بهم دست داده بود ،احساس کردم يه نفر بهم مي گه الان بهترين وقته تا باهاش درد و دل کني ، برو تموم حرفاتو بهش بگوو ...رفتم يه گوشه نشستم و در کوله پشتيمو باز کردم چادر نمازمو از توش بيرون اوردم زدم سرم و شروع کردم به نماز خوندن *مي خوانم 2رکعت نماز صبح بر من واجب قربتا الي الله*نمازم کامل خوندم بعدش سرم و گذاشتم روي مهرو شروع کردم با خدام حرف زدم اون آروم نشسته بود و به حرفام گوش مي داد ، چشمامو بسته بودم و گريه مي کردم اينقدر گريه کرده بودم که نفهميدم کي خوابم گرفته صبح که بيدار شدم تازه فهميده بودم روي جا نمازيم خوابم گرفته کنار جا نمازيم چند شاخه گل ياس بود عطرشون همه جا پيچيده بود واي چه لحظه ي قشنگي بود ، احساس سبکي مي کردم احساس مي کردم دلم خالي خالي شده احساس آرامش مي کردم کوله پشتيمو گرفتم و شروع کردم به دويدن فرياد مي زدم و همش مي گفتم خدا جونم ممنون که به حرفام گوش دادي خيلي دوست دارم خيلي دوست دارم حالا به حرفات رسيدم که مي گفتي خدا بهترين شنوندس از تو هم ممنون که کمکم کردي ...دوست دارم

جمعه 17 مرداد 1387 - 1:53:32 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم